عزیز ترینم،امشب با شکسته شدن سیگار باز هم به یاد تو افتادم و آن را نشانه ای از نارضایتی تو پنداشتم،مثل اینکه خرافات هنوز بر مغزم فرمانروایی میکند،اما حقیقت این است که من از طرف تو هم فکر میکنم و در حضور خیالی ات شرمسار میشوم،می بینی؟زندگی ام چه احمقانه برقرار است.