الّا یک از هزاران

۲ مطلب در فروردين ۱۴۰۰ ثبت شده است

کنت السراب تحت السمائک

چرا تمام این سالها به این دروغی که اسمش زندگی باشد پایان ندادم؟ چرا پایان نمی دهم؟ درحالی که میدانم یک روزش را هم زندگی نخواهم کرد، صبح همچون خبر مرگی که با هربار تکرار داغش بیشتر میشود روحم را مچاله میکند، از مرگ من پانزده سال میگذرد، دوزخ و برزخ را چشیده ام، حالا وقت آن است در کنار تو دفن شوم،عزیز من، کمکم کن به این زجر پایان دهم، دیگر چیزی باقی نمانده است.

۲۹ فروردين ۰۰ ، ۰۸:۰۰ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سیدارتا ..

اندوهش را در دلم کاشتم، و از جان خویش خوراکش داده ام

همه ی عمر وجودش را انکار کردم، گستاخانه هوس را به جایش نشاندم و خود را بی نیاز از غیر آن پنداشتم، غافل از آنکه صامت و خاموش در دلم جوانه زده بود، منتظر نگاهی بود تا سر باز کند و همین اندک ارام و قرار باقی مانده را از دلم برباید، آمد تا این جان به لب رسیده را رنجور تر کند.عشق.

۰۳ فروردين ۰۰ ، ۲۱:۴۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سیدارتا ..